"الهی"
بـوی ِناب"بهشـت"میدهد همـۀ "نامهای"قشـنگ ِ"تــو"
میگذارمشان روی ِزخمهای "دلم"
گفـته بـودی "اَلجَّبار"
یعنی کسی کـه"جُـبران مــیکند"همـۀ
شکستگـیهایِ "دلت" راگفـــــته بودی "اَلمُصَـوِّر"
یعنی کسی کــه از "ُنومـیسـازد"
همۀ آنچه را"ویـران"شـده اسـت درون ِ "دلت"
گفــته بـودی"الشّـافـی"
یعنی کسی کـــه"شِفا" مـیدهد تمام ِ
"زخمهـایِ عمیق"و"ناعـلاج"را
هـوای ِ"دلم" سبک میشود بــازمزمه نامهایِ زیبایت
نَفـس میکشــم درهوایِ "مهربانیهـایِ نابت"
"الهی"
ممنونم که هستی وخدایی میکنی...
چه خوب میشود اگر
مبدأ تقویمهایمان را تغییر دهیم
به افتخار روز آمدنت
سلام ای مبدأ تاریخهای آینده!
وعدهی دیدارِ ما: یکِ یکِ یک!
(۰۱/۰۱/۰۱)
الهی آمین
خداي من يکسال گذشت
هرچه انجام دادم ديدي..هرچه بخشيدي و عفو کردي نديدم
يکسال گذشت و چهار فصل بيمار شدم،شفايم دادي هراسان شدم؛پناهم دادي خداي من يکسال گذشت پي تقديري نيکو. پرسان مي گشتم
شب قدر مرا خواندي
بقیه در ادامه مطلب
بغض از غروب نیست،
از نبودن توست،
از نیامدنت و شبی که ردّ پای نورانی تو را بر پهنایِ بی پایانش ندارد،
بغض از غروب نیست از گم شدن است،
از بی توئیست.
" اللهم عجل لولیک الفرج "
می شناسی مرا ...؟
آری.. من همانم که هزار بار عهد بستم...بی هوا توبه شکستم...
هردم از بند گسستم...
بر زبان نام تو گفتم ولی با غیر نشستم..من همانم آقا!
باز هوای تو دارم.. باز دلتنگم...
دلتنگِ...عدالت...دلتنگ عشق..دلتنگ تو... و دلتنگ خویش!
از خود دورم آقا! در خویش و دور از خویش.!!!!
پر پرواز ندارم آقا..از تهی سرشارم! من تورا کم دارم...
می خواهم بنویسم برای تو فقط برای "تو "... ؛ اما چگونه؟
چگونه می توان واژه ها را رندانه برای تو سرود برای تویی که خود مبدا کلامی!
نه چون حافظم که غزل ها بسرایم تا بدانی:
والله که شهر بی تو مرا حبس می شود...
و نه چون نیما که برایت بسرایم: تورا من چشم در راهم شباهنگام...
ساده می گویم آقا... به سادگی آب روان... به سادگی قلب کوچکم...
بی قافیه، بی نظم ، بی وزن و بی هوا :
" یک سبد عشق نثار قدمت مهدی جان..."
منبع:معبر سایبری شیعه
چند گاهی ست… وقتی می گویم:
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن
با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد...
چند گاهی ست وقتی می گویم:
صلواتک علیه و علی ابائه
به یاد مصیبتهای اهل البیتت اشک ماتم نمی ریزم.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
فی هذه الساعه
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
و فی کل الساعه
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
ولیا و حافظا
احساس نمی کنم که سرپرستم;
امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را
به نظاره نشسته است.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
و قائدا و ناصرا
به یاد پیروزی لشکرت،
در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
و دلیلا و عینا
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
حتی تسکنه أرضک طوعا
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،
من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم.
چند گاهی ست وقتی می گویم:
و تمتعه فیها طویلا
به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین
تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم…
امّـــــــــــا....چند گاهی ست
دعای فرج را چند بار می خوانم
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد
هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم،
هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم
و هم احساس کنم خـــــــــــدا در نزدیکی من است
و تو ذخیرهٔ خدایی که همیشه با منی...
کوتاهترین دعا برای بلند ترین آرزو :
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بسم رب المهدی
جماعت! كجا میرویم؟ چرا به زمین و آسمان بد میگوییم؟
چرا از روزگار گله میكنیم؟ چرا تحمل خودمان را نداریم؟
چرا با لبخند بیگانهایم؟ چرا غصهها به جانمان چنگ انداخته؟
چرا از یكدیگر خستهایم؟ چرا به آب و آسمان نگاه نمیكنیم؟
چرا انتظار بهار را نمیكشیم؟ چرا دیگر صورتهامان "ناضره" نیست؟
چرا چشمهامان "الی ربّك ناظره" نیست؟
بقیه در ادامه مطلب
آرزو میکنم برایتان :
.
.
.
.
.
.
.
سحر،از زیارت حرم خانم فاطمه زهرا (س )که آمدید...
در حوض صحن حرم امام حسن مجتبی (ع) وضو بگیرید
و
در صف نماز حرم نبوی بایستید و بگویید:
"دو رکعت نماز صبح اقامه میکنم به امامت امام حاضر حضرت حجه ابن الحسن المهدی (عج)... الله اکبر...
اللهم عجل لولیک الفرج