قلبت را آرام کن....
یه وقتایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت...
نگاه کن به اطرافت ...
به خوشبختی هایت ...
به کسانی که میدونی دوستت دارن....
به وجود هایی که برایت اهمیت دارن....
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت...
گاهی یه جای دنج انتخاب کن ...
گاهی یه جای شلوغ ....
آرامش را در هر دو پیدا کن ....
هم در کنار شلوغی آدمها ....
هم در کنار پنجره ای چوبی و تنها....
دل مشغولی هارا گاهی ساده تر حس کن ....
باران را بی چتر بشناس....
خوشحالی را فریاد بزن.....
و بدان که تو " بهترینی ...
مولای من شنیده ام جدتان امام صادق فرمودند:سَیِّدی غَیْبَتُ نَفَت رُقادِی و ضَیَّقَتْ علیَّ مِهادِی .....
«ای آقای من ،غیبت تو خواب از چشمانانم بُرده ، و تنگ کرده برای من جای خوابم را ،چه طور که قبر تنگ می شود برای آدم»
حالا مولای من دیشب و هر شب من که چنیین نبوده ام.
مولای من دیشب کسی برای ظهور تو تب نکرد....
عجیب منتظر بودیم آقا.....
به نام خدا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي
يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ
وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمنون
سلام بر تو اى نور خدا
كه رهجويان به آن نور ره مىيابند
و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده می شود.
اى پسر پیغمبر آیا به سوى تو راه ملاقاتى هست؟
آیا امروز به فردایى مى رسد؛
که به دیدار جمالت بهره مند شویم؛
کى شود که بر جویبارهاى رحمت درآییم و سیراب شویم؛
کى شود در چشمه آب زلال (ظهور) تو، ما غرقه شویم؛
که عطش ما طولانى گشت؛
کى شود که ما با تو صبح و شام کنیم؛
تا چشم ما به جمالت روشن شود؛
کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم؛
هنگامى که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشته اى
*فرازی از دنیای ندبه*
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اللهم عجل لولیک الفرج
سی و شش سال، جهان منقلب از آمدن شاگرد است،
وای بر حال عدو، گر برسد استادش...
یا مهدی ادرکنی
یک وقـــــــت هایی هست که خیلی دلتنـــــگ آقای غریبــــم می شــــوم
گریــــــه ام می گیرد به خاطـــــــر لحظاتی که دور از یـــــارم گذشتــه است
به خـــــــــودم قول می دهـــــــم،
قول می دهم که حواســـــــم را جمع کنم
هر جایــــــــی نروم، هر کـــــــــاری نکنم
هر حرفــــــــی نزنــــــــم و ...
آن زمان است که حضـــــــورش را احســـــــاس می کنـــــم
وجـــــــودم زلال می شـــــود...
اما نمــــــی دانم چه می شود که فرامــــــوش می کنــم
فراموش می کنم حضــــــــورت را
به گمانم لایق همراهیـــــــــــت نیستـــــــم آقـــــــا ...
ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﭼﯿﺰﯼ ﮔﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ...
ﭼﻨﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﻦ ﺑﻪ ﻣﺤﻀﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺮﺟﺲ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ،
ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ...
.
.
.
.
.
.
.
بی بی ﺟﺎﻥ ...
ﺁﻗﺎﯾﻢ ﺭﺍ ... ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ...
ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...
ﭼﻨﺪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ... ﺗﺎ ﭘﯿﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻨﻢ؟؟
ﺑﻬﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺗﺶ
ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ، ﺻﻠﻮﺍﺕ ...
ﺍﻟّﻠﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﯽ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﻋَﺠِّﻞْ ﻓَﺮَﺟَﻬُﻢْ ﻭَﺍﻟْﻌَﻦْ ﺃﻋْﺪﺍﺀَﻫُﻢ ﺃﺟْﻤَﻌِﻴﻦ
خدایـــــــــــــــــــــــــــــا ...
چه ساختــــــــه ایــــــــــــــــــــــــــــ ...
دل آدم هایت یکــــــــــــــــی ازیکــــــــــــــــی سنگــــــــــــی تر ...
دروغ هایشان یکــــــــــــــــــــی از یکـــــــــــــــی زیباتر ...
نگاه هایشان یکــــی از یکـــــــــــی معنی دار تر و سنگین تر ...
روحشان یکـــــــی از یکـــــــــــــی هـفـــتـــــــــــ رنـــگـــــــــــ تر ...
و
هر یک برای خود ،
یکــــــــــــــی از یکـــــــــــــــی بدتر !...
- صدا زد ای خدای جهانیان
جواب شنید: بله
صدازد ای خدای نیکوکاران جواب شنید:بله
صدازد ای خدای اطاعت کنندگان جواب شنید:بله
این بار صدازد ای خدای گنهکاران جواب شنید:
بله بله بله
با تعجب گفت:خدایا تو را
خدای جهانیان خدای نیکوکاران و خدای اطاعت کنندگان خواندم
یک بار فرمودی بله
ولی تورا خدای گنهکاران خواندم سه بار گفتی بله
حکمتش چیست؟
جواب آمد
مطیعان به اطاعت خود
نیکوکاران به نیکوکاری خود
و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگر از درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده شوند؟؟
ببخش...آقا جانم
برایِ تو کم میگذارم که به "کار" و "زندگی"ام برسم!
اما...هنوز نفهمیده ام؛
به تو که نرسم...
"کار" و "زندگی"ام...لنگـــ میماند....
یا صاحب الزمان ادرکنی