و بگویم
می آید
نمی آید
می آید
نمی آید
و چه خوب است روی می آید بماند دانه تسبیحم...
مولای من!
امشب می خواهم سالهای نبودنت را با تسبیح دوره کنم
و
استخاره ای بگیرم با دلم و تسبیحی که دانه دانه اش نبودنت را به رخم می کشد.
آقای من !
کاش این شبها که من می خواهم آدم شوم تو بیایی...
زیبا می شود وقتی زمان امدنت با زمان آدم شدنم یکی شود!...
من گریه می ریزم به پای جاده ات،
تا آئینه کاری کرده باشم مقدمت را
اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟
ای پاسخ آدینه های پر معمّا .
السلام علیک یا ابا صالح المهدی.
بـــرایـــت . . دلـــــــم را آمـــــاده کـــرده ام . .
بـــــه کــدامــــین نـــــشانــــی . . .
ارســـالـــــش کنــــــم . . .؟!
یَـــابــــنَ الحَسَـــــن
"آقـــــا" بـــــــیا . . .
جهـــان چشــم انتظـــار اســـت.
بــرســـد بــه دســـت یوســـف زهـــرا.
درد ودل حضرت ولی عصر عج با امام حسین( ع )
حسین جان .... مهدی ام مهدی خسته !
دلم از بی وفایی ها شکسته ... حسین جان ... مانده ام تنهای تنها ! شده کرب و بلایم کوه و صحرا! حسین جان ... کاش من جای تو بودم ! چو یارانت بُدم گِرد وجودت ! شما گفتی ولی آنها نرفتند ...مرا یاران همه ، یک یک برفتند حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته حسین جان سال ها در انتظارم هنوز حسرت به یاران تو دارم حسین جان انتقام نگرفته ام من به جای امّتم شرمنده ام من حسین جان قطعه قطعه جسم اکبر(ع) سر افتاده'ی علی اصغر(ع) دو کتف خونی و مشک ابالفضل(ع) کنارعلقمه اشک ابالفضل(ع) صدای ناله'ی جانسوز زهرا(س) فرار کودکان در دشت وصحرا همه منزل به منزل در اسارت چنان که شد به آل تو جسارت ! حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده بود هر صبح و شام در پیش دیده ز قلبم میزند بیرون شراره چه کاری سخت تر از انتظاره حسین جان از شما شرمنده هستم گناه امّتم بسته دو دستم چه قدر دیگر بگویم من به امّت دعا باشد کلید قفل غیبت حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته.
اللهم عجل لولیک الفرج
السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
ایها المنتظرون به خودم و شما میگویم :
جاده ی انتظار "مترسک " نمی طلبد!... اهالی کوچه انتظار دیده هایشان دوخته به در است و روز و شب چشم انتظار موعوداند!... خواب و خوراکشان تمنای محبوب است و تمنای وصال !... انان موجی هستند که اسودگیشان عدم است و ارام و قرار ندارند!... در راه موعود جان و مالشان ارزشی ندارد و همه چیز همه چیز فدای یک تار مویش می شود!... تنها کافیست او اشاره ای کند!...
راستی ما چقدر زندگی و اداب و رسوممان مهدوی است ؟!...
اللهم عجل لولیک الفرج
ظهور نزدیک است
پسرک دست پدرش را محکم گرفته بود و باغرور راه می رفت! بابایش را به همه دوستانش نشان می داد و خودش را با او معرفی می کرد ! بادی به گلوی کوچکش انداخته و احساس خوبی داشت!
خیلی وقتها با خود فکر می کنم وقتی تو بیایی همه تو را می بینند و من افتخار می کنم که پدری مهربان چون تو دارم . ان وقت دوست دارم ببینم انها که منکر وجودت بودند چه می کنند؟!...
چهار شنبه ای دیگر در حال عبور است و من چشم به راه تو !...
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام بر تو
ای وادی عشق و معرفت خورشید نیزه ها
حسین بن علی ع
چگونه خواندی خدایت را در عرفه روز خدا و خدایی شدن که هنوز هم که هنوز است نوای ملکوتیش فرش و عرش را به لرزه در می اورد و عطر دل انگیزش شمیم جان را نوازش می دهد.
چه زیبا سپاس گفتی خدا را در عرفه انگاه که گفتی: الحمدلله حمد یعادل حمد ملایکه المقربین وانبی اله المرسلین .
سپاس خدا را سپاسی که برابری کند با سپاس فرشتگان مقرب و انبیاء مرسلشو چه عاشقانه خوش خواندیش : الی و سیدی لا اله الا انت ....ای معبود من معبودی جز تو نیست ....فان دعوتک اجبتنی ...پس اگر بخوانمت اجابتم نمایی ای همه جود و سجود ای انکه هندوهم را زدود . دعایم را اجابت نمود تو را می خوانم ... و از تو دعوت می کنم به قلب من بیا و غرق معرفتم کن .
و چه صادقانه ای:
خدایا قرار ده
بی نیازی را در ذاتم
ویقین را در دلم
اخلاص را در عملم
نور را در دیده ام
و بصیرت را در دینم.