سیزده بدر...؟؟؟...!!!
سلام دوستان یه مشت حرف خودمونی برگرفته از درون
هر ساله از اول اسفند شروع میکنیم به خونه تکونی و کارای عید که
چی؟...سر سال تحویل جایی از خونمون نکنه تمیز و مرتب نباشه،
تازه وسواسم داریم که کاری باقی نمونه وگرنه تا آخر سال کار مورد
نظر تو خونمون لنگ میزنه!!!
...بله
12 روز عید میره ...میرسیم به روز 13...سیزده بدر دوست داشتنی...
اونوقت میریم تو طبیعت و ببخشیدا شما که نع دور از جونتون
بعضیااااا میرن و تمام نحسی سیزده رو که اونم برا خودش داستانی
داره (انکار) به سر طبیعت و شهر خالی میکنن.
تاب بستن به شاخه های تنک و نازک درختا که تازه از خواب زمستونی
بیدار شدن. اتیش روشن کردن رو سبزه های تازه دراومده و زیبا
ریختن انواع و اقسام زباله های سیزده بدری تو طبیعت
و ...
حالا یکم درد دل و ای کاش...
ای کاش یاد میگرفتیم همونطوری که سبزه های نازنین
رو گره میزنیم مهر و محبت همنوع رو تو دلامون گره بزنیم.
ای کاش همونقدر که به نظافت خونه و ...اهمیت
میدادیم برای پاکی دلامونم اهمیت قائل بودیم.
ای کاش به جای اینکه یک روز در سال روز طبیعت باشه هر
روزمون روز طبیعت باشه.(البته اگه حرمتش رو حفظ کنیم).
خوشحال میشم بقیه ای کاش ها رو شما بگید تا به متن اضافه کنم .
منتظر نظرات خوبتون هستم.
مهدی جان…
مارا به جبر هم که شده سر به راه کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها...
مهدی جان !
این روزها معادلات دنیا بدجور گره خورده !
بیا و حل کن این معادله مجهول را …
فکرشو بکن یک روزصبح بیدار شدی برای نماز یه دفعه بشنوی که:::
.
.
.
" اَلا یا اَ هلَ عالَمِ اَنا الامامٌ القائمُ الثانی عَشَر ، ( انا المهدی )
ای اهل عالم من امام قائم هستم ( منم مهدی )
" اَلا یا اَ هلَ عالَمِ اَنا الصَّمصامُ المُنتَقِمُ
" ای مردم جهان ، منم آن شمشیر انتقام گیرنده .
" اَلا یا اَ هلَ عالَمُ اِنَّ جَدّیَ الحسین قَتَلوهٌ عَطشاناً "
ای اهل عالم جدّم حسین را بالب تشنه کشتند .
" اَلا یا اَ هلَ عالَم اِنَّ جَدّیَ الحسین طَرَحوهُ عُریاناً "
ای اهل عالم بدن جدم حسین را برهنه و عریان روی خاک کربلا انداختند .
" اَلا یا اَ هلَ عالَمُ اِنَّ جَدّیَ الحسین سَحَقوهُ عُدواناً"
ای اهل عالم بدن جدم حسین را پایمال سمّ اسبها نمودند .
اللهم عجل لولیک الفرج
کجاست آنکه دین، ایمان و اهل ایمان را زنده گرداند؟
کجاست آنکه شوکت ستمکاران و متعدیان را در هم مى شکند؟
کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود مى گرداند؟
کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را بیچاره کند؟
کجاست آنکه دوستان را عزیز و دشمنان را ذلیل خواهد کرد؟
کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟
کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟
کجاست آنکسی که از ظلم امتّ بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند؟
کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟
کجاست آنکه خدا بر ستمکاران و تهمت زنندگان، او را پیروز مى گرداند؟
کجاست آنکه دعاى خلق پریشان را اجابت مى کند؟
*دعای ندبه*
رسم ماايرانيها اينه:
وقتي مي خوان كسي رو از عزا دربیارن،
براي اون لباس مي برن....
...خدايابعد دو دهه عزاداری...
بر قامت امام عصر ما لباس فرج ...
و برما لباس تقوا بپوشان...
آمین...
الهم عجل لولیک الفرج...
مهدی جان
همه آدینهها دلتنگ تواند و لحظه ها بی قرار آن نگاه بارانی اند که
مهربان بر کویر دل های تشنه و منتظرمان بباری و لب های مان
را به خنده دیدار منقش گردانی. اما این روزها هوای باریدن داریم؛
مهدی جان....اشک هایی به وسعت بیت الاحزانمادرت "زهرا"
فریاد هایی به گستردگی تاریخ؛ بار دگر باید برای غربت مبلغ
دوستی«محمد مصطفی»(ص) با تمام توان گریه کرد، باید سر بر
دیوار"بقیع" گذاشت وبا فریاد های خاموش علی(ع) درچاه وگریه های
نیلی فاطمه(س) و دردهای عمه ات. زینب کبری(س) همراه شویم
و با طنین الله اکبر، چون بلال محمد(ص) بر بام کعبه، خواب فرش
ابوجهل ها و ابولهب های زمانه را برهم زنیم ...هرگز]
هرگز تاب نمیآوریم دریای پر تلاطم اشک هایی را که برای
محبوب ترین آفریده خدا "محمد امین(ص)" به خروش آمده
مصطفی(ص) همچنان تو را صبری شایسته عنایت فرماید...
دلمان را به روزهای پر امید آمدنت خشنود میکنیم و اشکهای
سراسیمه مان را روانه مدینة النبی(ص) کرده و فریاد می زنیم:
"محمد(ص)" تو را بسیار دوست داریم.
پس ای صاحب امر و ولی عصر (عج) روزگار یتیم ما را تو خود پدری کن
سلام صبر و قرارم
سلام امام مهربانم
هرچه من امروز بغض دارم، آسمان میبارد.
از صبح آسمان هم ندبه گرفته و بارانی میبارد که گویی از بغضی
سرچشمه میگیرد که مدتهاست در خود پنهان کرده بوده.
اولین جمعه ی سال است و به ظهر نزدیکیم و...
نگرانم...
نگرانم این غروب جمعه هم بگویم
دوباره صبح،ظهر،عصر،غروب شد نیامدی...
درختان اگر شکوفه زدند به قانون طبیعت بود!
و گرنه به قانونِ دل، درختان و زمین و آسمان و من همه پاییزیم بی تو...
ای مهربانتر از پدر
چنان بیقرارم که دیگر نبودنت را نمیتوانم ببینم.
این بیتابی آرامش بخش ترین بیقراری زندگی من است و این بغض و اشک زیباترین لحظه های من...
من خوب میشوم...
سر به راه میشوم...
"تو" بیا
شکوفههای بهاری
روی شاخه و
درختها ایستادهاند..
با دیدن قامتت قیام کرده و ...
قیامتی برپا کردهاند
بشتاب...
ای منجی عالم...
بهار...
چشم انتظار
قدوم توست...
سلام...
من شکوفه باران
میکنم این کوچهها را...
مرد ثروتمندی بود که ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺪﻱ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻣﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻏﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭست ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﮔﻮﺵ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ و مرا اذیت می کند...
ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺧﺒﺮ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻱ؟ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻏﻠﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ.
ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺁﻣﺪ و ﺍﺯ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺪﺵ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻲ ﺑَﺪ ﺍﺳﺖ، ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﻲ و ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻱ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﻱ ﺍﺵ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ... مال من است... غلام من است هرچند به حرفم گوش نمیدهد آﺑﺮﻭﻱ ﺍﻭ ﺁﺑﺮﻭﻱ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ... یاﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ (عج)
ﻣﻬﺪﻱ ﺟﺎﻥ
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭﻟﻲ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ، ﺭﻋﻴﺖ ﺷﻤﺎﻳﻴﻢ.
دعایمان کنید که با اعمالمان زینت بخش شما باشیم .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا مهــــــــــــــــــــــــــــــــدے