داستان منتظرانی با طبق بهشتی

 

منتظرانی با طبق بهشتی

پدر قرآن به دست می نشست در اتاق و برای کودک که با بازیگوشی، در حال بازی کردن با اسب چوبی اش بود، آیات قرآن را تکرار می کرد تا چیزی در ذهن فرزندش بنشیند. او آرام و شکسته و بسته آیات را تکرار می کرد و کم کم سوره را حفظ می شد. فقط آیات قرآن نبود که در ذهن پسرک نشسته بود، بلکه پدر قسمت هایی از فقه و احادیث اهل بیت (ع) را نیز به کودکش یاد داده بود.

حالا پسرک بازیگوش، یازده ساله بود و برای خودش مردی شده بود. او در مجالس، بالای منبر می رفت و از دین خدا برای مردم سخن می گفت.

 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب

موضوعات: متفرقه , ,
[ 30 / 1 / 1394 ] [ 23 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1109 ] [ نظرات () ]
منتظران شهیدند

 

ابوحمزه ثمالی، نقل می کند: به حضرت صادق‏(ع) عرضه داشتم: «فدايت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزديک شده است و مي ‏ترسم پيش از آن‏که اين امر [حکومت شما] را دريابم مرگم فرا رسد.» فرمودند: «اي ابوحمزه! هرکه به ما ايمان آورد و حديث ما را تصديق کرد، و به انتظار دوران ما نشست مانند کسي است که زير پرچم قائم‏ (ع) کشته شود؛ بلکه به خدا سوگند! زير پرچم رسول خدا(ص) [به شهادت رسد].» (3)
اگر تا امروز باور نکردید که راه شهادت همیشه باز است، امروز باور کنید. منتظران، شهیدند...

پی نوشت

3. البرهان: 293:4؛ به نقل از موسوی، همان.

[ 28 / 1 / 1394 ] [ 13 ] [ MOTAHAREE ] [ بازدید : 1435 ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب
فطرس (1395/02/22 )
مولا (1394/11/20 )
یا... (1394/11/05 )
ای مسیح من... (1394/10/21 )
کبوترانه (1394/10/13 )
صفحات وب