در مدّتي اندک 18 تن به او گرويدند و آنان به «حروف حيّ» 1/ موسومند.او به مريد هاي خاصّش مي گفت: «من آن مهدي صاحب الامر هستم»، سال بعد در مکّه معظّمه دعوت خود را اظهار نمود و گفت: «علي عليه السلام و محمّد صلي الله عليه و آله و سلّم دو کس بودند، اينک آن هر دو منم، لذا نام من علي و محمّد است». وي بدعتهاي زيادي در دين خدا گذارد، بعد به طرف شيراز آمد.
بعدها دعوت او بالا گرفت و به سبب شورشهاي پياپي در مازنداران، زنجان و نيريز گروه بسياري از بابيان به قتل رسيدند. به دستور ميرزا تقي خان اميرکبير و موافقت ناصر الدين شاه، در تبريز مجلس مباحثه اي بين علماء و «باب» و باحضور وليعهد شاه تشکيل شد و سرانجام علماء حکم به قتل «باب» دادند.
بالاخره او را در روز دوشنبه بيست و هفتم شعبان المعظّم سال 1266 هـ. ق در ميدان مشق تبريز به دار آويخته شد و بدنش را هدف گلوله کردند و جسدش را چند روز در ميان شهر گردانيدند. آنگاه در بيرون دروازه شهر انداختند و خوراک جانوران ساختند.
پی نوشته
(«فرهنگ فارسي معين»، ج 5، ص 22 - «منتخب التواريخ»، باب 14، ص 868)
1/«حيّ» به حروف ابجد، معادل عدد است. به اين ترتيب که ح = 8 و ي = 10)
تبادل لینگ هم میکنم