شباهت حضرت مهدی علیه السلام و حضرت نوح (ع)
1-طول عمر: حضرت نوح (ع) شیخ الانبیاست، از امام صادق (ع) و امام هادی (ع) روایت است که حضرت نوح دو هزار و پانصد سال عمر کرد و حضرت مهدی (ع) شیخ الاوصیاست و عمر آن حضرت تا کنون (تا زمان مؤلف) هزار و هشتاد و پنج سال می شود.
امام سجاد (ع) فرموده اند: «در قائم (ع) روشی از آدم و نوح است و آن طول عمر می باشد.1»
2- پاک کردن زمین از کافران: حضرت نوح (ع) زمین را با سخنش از کافرین پاک کرد و گفت: «پروردگارا بر روی زمین دیارالبشری از کافران برجای مگذار.2» حضرت مهدی (ع) نیز زمین را با شمشیر از وجود کافران پاک می گرداند تا جایی که هیچ اثری از آنها باقی نماند.
شباهت امام مهدی (عج) و حضرت دانیال
حضرت دانیال مدتی از بنی اسرائیل غایب بود و او را در چاهی بزرگ با شیری درنده زندانی کرده بودند تا آن شیر او را طعمه خود سازد، پس خداوند تعالی او را حفظ کرد و به یکی از پیغمبران بنی اسرائیل دستور داد که غذا و آبش را ببرد و همچنین گرفتاری پیروان و شیعیانش شدید شد. حضرت مهدی (ع) نیز از نظر ما غایب مانده و با غیبتش گرفتاری ما بسیار شده است، همچنین دشمنان آن حضرت قصد کشتنش را داشتند ولی خداوند او را حفظ و حراست فرمود.
شباهت حضرت مهدی علیه السلام و حضرت عزیر (ع)
عزیر (ع) وقتی به سوی قومش بازگشت و در میان آنها ظاهر شد، تورات را آنطور که بر موسی بن عمران نازل شده بود خواند. حضرت مهدی (ع) نیز هنگامی که ظاهر شود، قرآن را برای اهل زمین آنچنان که بر حضرت خاتم النبیین (ص) نازل شده بود خواهد خواند.
منبع: مکیال المکارم، موسوی اصفهانی
شباهت حضرت مهدی (عج) به شعيب (ع)
حضرت مهدی (عج) میراث دار همه ی انبیاء و اولیاء الهی اند. در قسمتهای پیشین، شباهت آن حضرت با پیامبران مختلف را برشمردیم. در این قسمت شباهت ایشان را با حضرت شعیب بررسی می کنیم.
1. شعيب (ع) قوم خود را به سوي خدا دعوت کرد تا اينکه عمرش طولاني و استخوانهايش کوفته شد، سپس از نظرشان غايب گشت - تا آنجا که خدا خواسته بود - و دوباره به صورت جواني به آنها بازگشت. (1)
حضرت مهدی (ع) نيز با وجود طول عمر به صورت جواني ظاهر ميشود که کمتر از چهل سال دارد، از حضرت صادق (ع) روایت شده است که: «آنکه از چهل سال بيشتر داشته باشد، صاحب اين امر نيست. (2)
بقیه در ادامه مطلب
شباهت حضرت مهدی ع و حضرت داوود (ع
حضرت داوود (ع) جالوت را کشت و از بین برد، حضرت مهدی (ع) هم دجال، که از جالوت بدتر است را می کشد.
حضرت داوود (ع) در میان مردم به وسیله الهام حکم می کرد. حضرت مهدی (ع) نیز به حکم داوود (ع) قضاوت خواهد کرد و نیازی به بینه و شاهد ندارد.
نوشته ای از آسمان بر حضرت داوود (ع) نازل شد که مهری از طلا بر آن بود. در آن نوشته سیزده مسأله بود که خداوند به داوود وحی کرد اینها را از پسرت سلیمان بپرس، اگر آنها را پاسخ داد او خلیفه بعد از تو است.
بقیه در ادامه مطلب
جانشینی
حضرت داوود (ع)، حضرت سلیمان(ع) را جانشین و خلیفه خود قرار داد در حالیکه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. در حدیثی از امام جواد (ع) آمده است که فرمود: «خداوند تبارک تعالی به داوود وحی فرمود که سلیمان را خلیفه خود سازد، در حالیکه کودک بود و چوپانی گوسفندان می کرد. عباد و علمای بنی اسرائیل این مطلب را انکار کردند، پس خداوند تعالی وحی فرمود: عصاهای آن افراد را بگیر و عصای سلیمان را نیز بگیر و آنها را در اتاقی بگذار و در آن اتاق را به مهر خودشان مهر کن و چون فردا شود عصای هر کس برگ آورده و میوه داده بود او خلیفه است، پس داوود(ع) این مطلب را به آنها خبر داد، گفتند: ما راضی و تسلیم شدیم.1» خداوند قائم (عج) را خلیفه قرار داد در حالیکه کودکی تقریبا پنج ساله بود و در زمان حیات پدرش به سؤالات سعد بن عبدالله قمی پاسخ گفت.
بقیه در ادامه مطلب
پیش از ولادت حضرت یحیی (ع) به ولادت ایشان بشارت و مژده داده شده بود، مژده ولادت حضرت مهدی (ع) هم پیش از ولادت داده شد.
حضرت یحیی (ع) در شکم مادرش سخن می گفته است. امام عسگری (ع) فرموده اند: «روزی مریم نزد مادر حضرت یحیی (ع) رفت ولی او برایش برنخاست، حضرت یحیی (ع) در شکم مادر ندا کرد: «بهترین زنان عالم در حالی که بهترین مردان جهان را با خود دارد بر تو وارد می شود، برایش بر نمی خیزی؟»
مادر حضرت یحیی (ع) متنبه شد و از جا برخاست.1»
حضرت مهدی (ع) نیز در شکم مادرش سخن می گفت و سوره قدر را قرائت می کرد.2»
حضرت یحیی (ع) زاهدترین و عابدترین مردم زمانش بود، حضرت مهدی (ع) نیز عابدترین و زاهدترین مردم زمانش است.
1-بحارالانوار، ج14، ص 187
2- کمال الدین، ج 2، ص428
شباهت حضرت مهدی (ع )و حضرت یعقوب (ع)
خداوند پس از مدتی طولانی پراکندگی حضرت یعقوب علیه السلام را جمع فرمود و فراهم آورد. همچنین پس از مدتی طولانی تر پراکندگی و پریشانی حضرت مهدی (ع) را نیز جمع خواهد ساخت.
حضرت یعقوب (ع) آنقدر برای حضرت یوسف گریست که چشمهایش از اندوه سفید شد در حالی که خشم خود را فرو می برد.1 حضرت قائم (ع) نیز برای جدش امام حسین (ع) گریسته و می گرید چنانچه در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: «به جای اشک بر تو خون می گریم.2»
حضرت یعقوب (ع) منتظر فرج بود و می فرمود: «از رحمت خداوند نا امید نشوید که همانا کسی جز گروه کافران از رحمت خداوند مأیوس نشود.3»
پی نوشت:
1-سوره یوسف، آیه 84
2- بحارالانوار، 101، 320
3- سوره یوسف، آیه 87
به نقل از مکیال المکارم، محمدتقی موسوی اصفهانی
شباهت حضرت مهدی (عج) به حضرت زکریا (ع)
فرشتگان در حالی که حضرت زکریا (ع) مشغول نماز خواندن بودند، او را صدا کردند، خداوند هم حضرت مهدی (ع) را مورد خطاب قرار داده است. همچنین فرشتگان در هر شب قدر او را صدا می زنند و جبرئیل هم هنگامی که با آن حضرت بیعت می کنند، دست بر دست حضرت می گذارند و می گویند: « بیعت برای خدا»
حضرت زکریا (ع) در مصیبت امام حسین (ع) سه روز گریه کرد، حضرت مهدی (ع) نیز تمام عمر بر آن حضرت می گرید همانطور که در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که: «شب و روز بر تو ندبه می کنم و به جای اشک بر تو خون می گریم.1»
پی نوشت
1-بحار الانوار، ج 101، ص 320
شباهت حضرت مهدی عج
و حضرت ایوب (ع)
حضرت ایوب هفت سال بر بلا صبر کرد 1. خداوند متعال می فرماید: «همانا ما او را صبر کننده یافتیم، خوب بنده ای است. بسیار توجه کننده به سوی خدا.2 » حضرت مهدی (ع) از هنگام وفات پدرش تا کنون صبر کرده است و نمی دانیم تا کی این صبر ادامه خواهد داشت.
خداوند برای حضرت ایوب مردگانی را زنده کرد و چنین فرمود: «و خاندانش را باز آوردیم و همانندشان را با آنها به او دادیم، رحمتی از سوی ما و یادآوری برای عبادت کنندگان.3» خداوند برای قائم نیز مردگانی را زنده می کند.
پی نوشت:
1-بحارالانوار، ج 12، ص 347
2- سوره ص، آیه 44
3- سوره انبیاء، آیه 84
منبع: مکیال المکارم؛ جلد2
شباهت حضرت مهدی (ع)
و حضرت یونس (ع)
شیخ صدوق به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: بر حضرت ابوجعفر محمد بن علی باقر (ع) وارد شدم، می خواستم از قائم آل محمد از آن حضرت سؤال کنم که خود، آغاز سخن کرد و فرمود: «ای محمد بن مسلم! به درستی که در قائم آل محمد از پنج پیغمبر شباهت هست: یونس بن متی، یوسف بن یعقوب، موسی، عیسی و محمد (ص). اما شباهت از یونس بن متی این که پس از غیبت، در قیافه جوانی در سن پیری به سوی قومش بازگشت.1»
پی نوشت:
1-کمال الدین، ج 1، ص 327
منبع: مکیال المکارم؛ جلد2