سر کلاف را گم کرده ایم
همیشه نشستهایم و پشت سر هم برایش «باید» بافتهایم. لیست بلند بالایی از «باید»ها ساختهایم تا او بیاید و همهشان را به تنهایی بر دوش بکشد. تمام دردهای جامعه بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد. هر چه فکر میکنم یادم نمیآید جایی به خودم گفته باشم«آقا از من چه انتظاری دارد؟»
خوب که فکر میکنم، میبینیم ما شدهایم درست لنگه بنی اسرائیلیهایی که به موسایشان گفتند: «ما همین جا نشستهایم؛ تو با خدایت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما میآییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی میکنیم.»
بقیه در ادامه مطلب